پایگاه خبری تحلیلی دیوانگاه08:25 - 1394/11/10
مقاله// مهندس ساسان منصوری هرسینی:

اساسی ترین دغدغه در حفظ منابع طبیعی نبود یک راهبرد فرهنگی و پژوهشی است

کارشناس منابع طبیعی و کشاورزی اداره منابع طبیعی شهرستان هرسین: اساسی ترین دغدغه در حفظ منابع طبیعی نبود یک راهبرد فرهنگی و پژوهشی است.

به گزارش خبرنگار دیوانگاه، مهندس ساسان منصوری هرسینی کارشناس منابع طبیعی و کشاورزی اداره منابع طبیعی شهرستان هرسین با اشاره به نبود دغدغه های فرهنگی در حفظو حراست از منابع طبیعی و در راستای منویات رهبر معظم انقلاب دراین خصوص مقاله ای را تحت عنوان پیشنهاد تشکیل معاونت فرهنگی ، پژوهشی و راهبردی سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری کشور ارائه کرده است.......

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :

تشکیل معاونت فرهنگی ، پژوهشی و راهبردی سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری کشور در راستای احیای فرمان اکید مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه فرهنگ منابع طبیعی بایستی به معارف عمومی تبدیل شود .

مقدمه :

قدر تامل و توجه بر بیان حکیمانه و خردمندانه رهبری معظم انقلاب که سالها پیش بیان گردیده است ، آنچنان هوشمندانه و کارشناسی شده ، حلقه ی مفقوده و خلاء موجود مدیریت احسن بر منابع طبیعی کشور رادر غالب یک تذکر کوتاه مورد تاکید قرار داده است ، تا همگی اذعان نماییم ، اگر نتیجه ی مطلوب و مورد پیش بینی از حجم فراوان تلاشها و برنامه های اجراء شده ، پیرامون طبیعت حاصل نشده است .

 دلایلی مطرح است که اساسی ترین آنها نبود یک راهبرد فرهنگی است تا به موجب آن سطح معارف عمومی جامعه هدف ، رشد و ارتقاء یافته و مقوله ی دارای اهمیت و استراتژیکی چون فرهنگ عالیع ی صیانت و پاسداشت منابع ارزشمند و حیاتی ( منابع طبیعی ) کشور در کالبد جامعه نهادینه گردد .

پیرامون تخریب و تباهی محیط زیست مرثیه بسیار سروده ایم و اغلب بی نتیجه . اما در مورد علت العمل ناب مانی ها آنجا که به ریشه هایش در رفتار و شیوه ی نگرش ما به طبیعت باز می گردد . آنچه موجود است اغلب در حد بیان کلیاتی مبهم و یا نصیحت و اندرز خلاصه می گردد – دیدگاه های فلسفی – مذهبی و اخلاقی ما نسبت به بحران محیط زیست و نابودی منابع طبیعی ، آنجا که به باید و نبایدها – خوبی و زشتیها مربوط است و ارزش ها و فرهنگ ها راشکل می دهد ، کمتر توجه شده است

. نیک می دانیم بدون پرداختن به این مباحث ارزشی و اعتقادی – در عام ترین شکل فلسفی و اخلاقی آن هرچه سخن از تباهی و نابودی طبیعت و محیط زیست و ضرورت حفظ آن شود ، راه به جایی نمی برد . ما بایستی چشم اندازی را هدف گذاری نماییم که فرهنگ عمومی بتواند به غیراز انسان – برای سایر هویت های طبیعی زنده نظیر-جنگل ها ، زیستگاه های جانوری و گیاهی و همچنین جلوه های طبیعی غیر زنده نظیر- کوه ها ، کویر ها ، دریاها و دریاچه ها و... نیز اوج ، منزلت و هویت قائل گردد و چنین جایگاه و منزلتی که ما برای طبیعت و اجزاء آن خواستاریم به دلیل فایده ها و نیاز حیاتی و ضروری بشر به این مواهب طبیعی بوده و منتی برسر طبیعت نیست .

آیا در شرایط بسیار متفاوت کنونی که بر دامنه و نوع تهدید ، آفات و آسیبهایی که طبیعت را مورد هجمه قرار داده است افزوده شده نیازمند اتخاذ تدابیر نوینی هستیم ؟ ... و آیا پندارهای اخلاقی موجود در فرهنگ ما کفایت آنرا دارند که در این وضعیت پیچیده ی کنونی رابطه ی انسان را با طبیعت به شکل قابل قبولی باز آورد ؟ ...

بحث و بررسی پیرامون اینگونه نگرانیها یک ضرورت حتمی است بلکه می باید با طرح آن در مجامع و رسانه های مختلف به دغدغه ی همگانی و ملی بدل گردد .

بدون تردید دستیابی به چنین ضرورتی که همانا فرهنگ عالیه پاسداشت و حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست نام دارد گستره ای به وسعت پهناور ایران زمین و فراتر از آنرا شامل میشود – از توان یک دستگاه و تشکیلات اداری با امکان ، توان و استعداد محدود – بسیار افزونتر است .

آنجایی که موضوع محیط زیست و بستر حیات و توسعه ، سلامت و امنیت غذایی کشور باشد می توان نقدی نیز بر عدم توجه به توسعه فرهنگی و ایجاد زیر ساخت های فرهنگی کشور پیرامون لزوم نهادینه شدن اخلاق و فرهنگ محیط زیست و منابع طبیعی مطرح خود...

ما به خوبی می دانیم که طبیعت بی زبان و مظلوم بیش از هر زمان دیگری نیازمند هویت سازی و توجهات فرهنگی است تا در برابر انسان ایمن گردد ( که بر اساس مطالعات صورت گرفته در کشور ایران عامل انسانی مهمترین عامل تخریبی و نابودی منابع طبیعی است ) و ما بایستی به سمت و سوی حرکت نماییم که انسان ها را هدایت نماییم تا به جای عامل تخریبی – نقش احیاءگر را داشته باشد و برایش مسلم گردد که نیازمندترین موجودات زنده به طبیعت همانا اوست و اینگونه رویکرد فرهنگی کشور در زمینه منابع طبیعی و محیط زیست هدایت و طراحی شود .

ضمن احترام به فعالیت های ترویجی و آموزشی صورت پذیرفته ، که با پیش عنوان هرچند فعالیت های ترویجی و مشارکتی عرصه می گردد که بدون تردید موجب افزایش دانستن و آگاهی مخاطبین و انتقال بسیاری از یافته های نوین علوم کشاورزی و زیستی به جوامع روستایی و عشایری هدف گردیده است .

اما به دلیل ساختار و ماهیت طراحی امور ترویجی ، نمی تواند موجبات تحولات فرهنگی مطلوب را که مورد انتظار است فراهم آورد و در واقع می توان چنین عنوان کرد که فعالیت های ترویجی و آموزشی هم از جمله اساسی ترین رسالت فرهنگی محسوب می گردد اما با ماهیت و ساختار کنونی قادر به تولید فرهنگ زیست محیطی مورد نظر نخواهد بود .

در حالی که خواسته و دغدغه ی جامعه و محافل تخصصی و مرتبط با مباحث طبیعت ، محیط زیست ، کشاورزی و شیلات و...کشور بسیار فراتر از فعالیت های محدود ترویجی و آموزشی کنونی است و انتظار تهیه و تولید بسته های فرهنگی با عناوینی چون فرهنگ منابع طبیعی ، اخلاق محیط زیست و... حاوی آخرین دستاوردهای علمی و و پژوهشی علوم زیستی و کشاورزی و یافته های جدید و نو علوم انسانی و فرهنگی ، اجتماعی می باشد .تا  بتواند ضمن تناسب و همراهی با فرهنگ عمومی ( بومی – ملی و مذهبی ) کشور و بهره گیری از بسترهای فراوان معنوی و عقیدتی که بی شک از جمله نقاط اطمینان و اتکاء و ستون پایدار باور های معنوی مردم است وقادر به حمایت و مدد طبیعت و اعضای گیاهی و جانوری آن خواهدبود.

با عنایت به موارد مطروحه و بسیاری مطالب قابل طرح و ارائه دیگر و... پیشنهاد می گردد و سازمان متولی ( جنگل ها ، مراتع و آبخیزداری کشور یا محیط زیست و... ) با طراحی و ایجاد زیر ساخت های فرهنگی مورد نیاز با عنوان معاونت فرهنگی – پرورشی – راهبردی یا هر عنوانی مشابه دیگری فعالیت های موثر فرهنگی را تهیه و طراحی و ساماندهی نموده تا قابل عرضه در عرصه فرهنگ عمومی کشور با محوریت منابع طبیعی و محیط زیست باشد .

چنین معاونتی که قابل طراحی و ساماندهی در درون پیکره ی سازمانی می باشد با توجه به اهداف و چشم اندازهایی که برای آن ترسیم می گردد . با افزایش توان به استعدادهای درون سازمانی و بهره مندی تلاش افزون تر پرسنل کارآزموده خود به همراه بهره گیری ازتوان ، تجربیات و قابلیت های نهادها و سازمان های متعدد فرهنگی کشور که دامنه وسیعی از جامعه را شامل می گردد و تبیین حقیقی جایگاه منابع طبیعی و رسالت لزوم عرضه ی بسته های فرهنگی به بطن جامعه ، پایه های اولیه و نخستین و زیر بنائی فرهنگی کشور در موضوع طبیعت طراحی و مدیریت نماید .

از جمله وظایف چنین معاونتی ایجاد ارتباط و تعامل سازنده و کارآمد و قابل اجراء و عرضه با تمامی نهادهای فرهنگی دولتی و تشکل های فرهنگی مردم نهاد و اجتماعی خواهد بود که بتواند از بستر های مهیا و آماده بهره برداری نظیر آموزه های دینی و... آموزه های اجتماعی و... بهره کافی را به نحو احیاء فرهنگ صیانت و پاسداشت و میراث طبیعی کشور عاید جامعه نماید .

حتی انتظار است تا مباحث اساسی و قابل طرح مربوط به طبیعت و محیط زیست به عنوان محور های اصلی و ضروری در شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور مطرح نماید تا با بررسی و بازنگری فعالیت های فرهنگی کنونی شرایط بررسی کارشناسی و فنی موضوع انجام گرفته و با طراحی بسته های فرهنگی و راهبردی که قادر باشد بر اساس برنامه ها و اهداف کوتاه مدت و میان مدت به نهادینه شدن فرهنگ و اخلاق زیست محیطی کمک موثر نموده و قادر باشد به تحرک و پویائی جامعه هدف ، که همانا تمام ساکنان و هم وطنان کشور پهناور ایران است .

تغییر رفتار و برخورد مطلوب جامعه با طبیعت و محیط زیست ، بازتاب طبیعی و حقیقی مدیریت مطالب فرهنگی عرصه های ملی ، زیستگاه های طبیعی – منابع ارزشمند و حیاتی آب و خاک و... خواهد بود .

هرچند ساده اندیشانه است ، گمان کنیم اخلاق و بسترهای فرهنگی به تنهایی می تواند محیط زیست و منابع ارزشمند طبیعی مان را از ورطه ی نابودی نجات دهد ، اما چون تنها سرزمین و خانه زیستمان کشور عزیز ایران است و بس ، پس باید بتوانیم علاوه بر تبیین جایگاه فرهنگی موضوع طبیعت امکان و سخت اقرار های مورد نیاز را جهت احیاء و بازسازی و بهره مندی متناسب از مواهب طبیعی را فراهم آورده تا همگی به آینده ای امیدوار باشیم که میراث ارزنده خود را برای همیشه و همه ی نسلها حفظ نمید .

اما آنچه فرهنگ و اخلاق را از سایر تدابیر متمایز می سازد آن است که فرهنگ و مولفه های آن مجموعه ای از معیارها ، هم درونی و هم اجتماعی را به عمل در می آورد که بر کلیه روابط انسانی اثرگذار است ، و قادر است نگاهبان میراث و مواهب الهی و طبیعی کشور در پرتو هم دلی و تفکر و تدبر باشد.

تهیه و تنظیم :

مهندس ساسان منصوری هرسینی

کارشناس منابع طبیعی و کشاورزی

اداره منابع طبیعی شهرستان هرسین